عزاداری محرم

ساخت وبلاگ

دیشب شب اول محرم بود. عزاداری مرم تو روستای جعفرجن خیلی پرشور برگزار میشه. علمدار محل خانواده مرحوم گلچین هستن که بعد از فوت پیر غلام امام حسین مرحوم گلچین بزرگ که روحش شاد باشه. آقای رحمت گلچین و برادران بزرگوارش این مسئولت بزرگ را عهده دارن. خدایی خیلی زحمت میکشن و خیلی خانواده خاکی و خونسرد و مهربونی هستن. الان که خدار اشکر خیلی امکانات هست و تا حدودی زحمت و کار این خانواده هم کمتر شده. حالا تصور کنید 30 یا 40 سال پیش نه حسینیه ای تو محل بود، نه امکاناتی، نه اسپیلتی، نه آمپلی فایری و، نه ظروف یکبار مصرفی و نه ...چقد این خانواده زحمت و سختی میکشیدن، ولی هر سال با شکوهتر و بهتر از سال قبل این مراسم برگزار میکردن. یادم میاد اون موقع که هنوز حسینیه درست نشده بود تو حیاط مسجد که خاکی بود سینه می زدن،هر روز غروب مرحوم گلچین حیاط مسجد و جلوی درب را به خاطر خاک زیاد آب پاشی و جارو میکرد. سر شب و قبل از اینکه مردم جمع بشن و بیان تو مسجد مرحوم گلچین نوار بخشو را میذاشت و صداش پخش می شد تو محل.چوشی خوانی مرحوم گلچین، مرحوم خدارحم حقیقت، مش مراد رستمی و برخی دیگر از بزرگواران مقدمه ای برای شروع سینه زنی بود. صدای عزاداری و نوحه خوانی هم توسط یه بلند گوی قدیمی که رو پشت بام مسجد بود پخش می شد. پیرمردا هم جا مینداختن کنار دیوار می نشستن، مرحوم گلچین خیلی حساس بود، دوست داشت عزاداری به بهترین شکل ممکن برگزار بشه. خیلی تاکید میکرد که نظم و انضباط و سکوت رعایت بشه و همیشه حرص و جوش می خورد. شبا چند تا کلمن یخ میکردن برای آب خنک برای عزادارا، شب تاسوعا و عاشورا هم بیشتر مردم اهل محل که ساکن شهرهای اطراف بودن اکثرا میومدن تو مراسم محل و چون جمعیت زیادتر می شد یک منبع فلزی ایستاده یخ و آب میکردن که تا فردا ظهر آب یخ داشت. از لیوان یکبار مصرف هم خبری نبود و همه تو یک یا دو تا لیوان آب میخوردن. شب عاشورا بیشتر مردم تا صبح تو مسجد می نشستن، صبح زود تو مسجد صبحونه میدادن که همیشه تخم مرغ و شیر بود.(بانی صبحونه مرحوم ممحمود بهادری بود که الان هم توسط خانواده همین مرحوم به عزادارا صبحونه میدن) حدود ساعت 8 صبح برای عزاداری همراه علم یا به قبرستون روستا و یا به یکی از امام زاده های نزدیک روستا میرفتن تا ظهر عزاداری میکردن، روز عاشورا شربت آبلیمو زیادی تو مسجد توزیع میکردن. از عصر تاسوعا تو حیاط مشغول تدارک پخت غذای روز عاشورا میشدن، صبح عاشورا هم جند تفری از مرد و زن به صورت داوطلب مسئول پخت غذا و آشپزی بودن. غذا هم به طور سنتی و با هیزم و زغال روی چاله پخته می شد.خورشت قیمه ای که روز عاشورا میدن انصافا خیلی خوشمزه هست و عطر و بوی خاصی داره.تو همون مسجد هم ناهار میدادن، غذا تو ظروف ملامین و کاسه استیل کشیده می شد.حالا تصور کن تابستون، با این جمعیت تو مسجدی که اون موقع فقط چند تا پنکه و کولر آبی داشت. مراسم عزاداری زنانه هم همچنان طبق سالهای قبل در منزل مرحوم گلچین برگزار میشه. هر سال هم علم بزرگ و قدیمی را با پارچه های مشکی و سبز رنگ سیاه پوش میکنن و وسط حیاط نصب میکنن.

تقریبا از روز هشتم محرم هم نذری های زیادی در محل پخت میشه، بعضی بین اهالی و همسایه ها توزیع میکنن، بعضی هم تو خونه خودشون سفره پهن میکنن و از مردم پذیرایی میکنن.

بچه های کوچکتر و نوجوونا هم تو این ده شب تو کوچه ها بازی میکردن(تیرومه)و همه تقریبا چراغ قوه داشتن، اصلا یکی از دلخوشی بچه ها تو ایام محرم خریدن چراغ قوه بود.

+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و هشتم تیر ۱۴۰۲ ساعت 9:59 توسط مجتبی بهادری  | 

جعفرجن...
ما را در سایت جعفرجن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafarjen93a بازدید : 43 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 14:05